کد مطلب:369947 جمعه 20 اسفند 1395 آمار بازدید:1375

26- وَ وَفِّقْنِی لِطَاعَةِ مَنْ سَدَّدَنِی ، وَ مُتَابَعَةِ مَنْ أَرْشَدَنِی .
 بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

این دو جمله از دعای شریف ((مكارم الاخلاق )) به خواست حضرت باری تعالی موضوع بحث و سخنرانی امروز است . امام سجاد علیه السلام در جمله اول به پیشگاه خداوند عرض می كند: بارالها! به من توفیق ده تا از كسی كه مرا به راه درستی و صواب وامی دارد اطاعت كنم . در جمله دوم عرض می كند: بارالها! مرا موفق بدار تا از كسی كه مرا به سعادت و رستگاری هدایت می نماید پیروی نمایم .

در شرح جمله اول دعا لازم است كلمه ((توفیق )) مورد بحث و بررسی قرار گیرد. راغب می گوید:

الوفق المطابقه بین الشیئین : قال ((جزاءا وفاقا)) و یقال ذلك فی الخیر و الشر. یقال : اتفق لفلان خیر واتفق له شر و التوفیق نحوه لكنه یختص فی التعارف بالخیر دون الشر

وقتی عبارت از مطابقت و توافق بین دو چیز است . قرآن شریف فرموده : ((جزایی بر وفق عمل ))، وفق در مورد كار خوب و بد به كار برده می شود. می گویند: برای فلانی خوب پیش آمد یا بد پیش آمد، و توفیق به معنای وفق است ، ولی در عرف مردم ، كلمه ((توفیق )) فقط به خیر و خوبی اطلاق می شود و بدی .

مجمع البحرین می گوید:

التوفیق من الله : توجیه الاسباب نحو المطلوب الخیر

توفیق از خداوند عبارت از این است كه برای تحقق یك امر خوب ، وسایل و اسباب به گونه ای تنظیم شود كه مقصود حاصل گردد. خداوند برای اداره امور زندگی و ادامه حیات مادی و معنوی انسانها نیروی كار و فعالیت در وجودشان قرار داده تا آنها را در جای خود اعمال نمایند و موجبات سعادت دنیوی و اخروی خویش را فراهم آورند. نكته شایان توجه این است كه برای به كار افتادن و تحرك نیروهای فعال انگیزه و محرك لازم است ، در جایی كه هدف فعالیت جلب مال و مقام ،لذت و شهوت ، برتری طلبی و تفوق جویی ، و خلاصه ، اقناع هوای نفس و لذت گرایی باشد غریزه حیوانی ، خود محرك نیرومندی است و افراد را به فعالیت وامی دارد تا در ارضای غریزه بكوشند و موجبات خشنودی و كامروایی را فراهم آورند. اما اعمال عبادی و كارهای روحانی كه مایه سعادت ابدی انسان و هدف اصلی پیمبران الهی است ، نه تنها مورد رغبت و میل غرایز نیست ، بلكه مخالف تمایلات و خواهشهای نفسانی است .

كان رسول الله صلی الله علیه و آله یقول : ان الجنه حفت بالمكاره و ان النار حفت بالشهوات . و عن علی علیه السلام قال : واعلموا انه ما من طاعه الله شی ء الا یاتی فی كره و ما من معصیه الله شی ء الا یاتی فی شهوه (536)

رسول اكرم می فرمود: بهشت را ناملایمات طبیعت و مكروهات نفسانی احاطه نموده است ولی جهنم محفوف به هوی و شهوات است . علی (ع) نیز فرموده است : بدانید، هیچیك از طاعتهای الهی انجام نمی شود مگر با كراهت و بی میلی ، و هیچیك از معصیتهای خدا تحقق نمی یابد مگر با رغبت و تمایل شهوی .

برای آنكه نیروی كار و فعالیت در مجاری غیر غریزی و به منظور تعالی روحانی به كار افتد، باید از راه ایمان نیت عمل در ضمیر آدمی پدید آید و برای آنكه بتواند نیت مقدس خود را پیاده كند، لازم است توفیق باری تعالی شامل حالش گردد، و برای آنكه نیت موفقش راه صحیح را بپیماید و عمل ، بر وفق رضای باری تعالی واقع شود لازم است احكام دین را بشناسد و عمل را طبق سنت الهی انجام دهد. در این صورت می توان گفت كه او راه رستگاری را پیموده است ، و این مطلب در سخنان حكیمانه امام صادق (ع) آمده است :

ما كل من نوی شیئا قدر علیه و لاكل من قدر علی شی ء وفق له و لا كل من وفق اصاب له موضعا، فاذا اجتمعت النیه والقدره و التوفیق و الاصابه فهنا لك تمت السعاده (537)

چنین نیست كه هر كس چیزی را نیت كند به انجامش قادر باشد، چنین نیست كه هر كس قدرت كاری را دارد به آن موفق گردد، چنین نیست كه هر كس واجد توفیق شود عملش به موضع حق اصابت نموده است ، پس وقتی نیت و قدرت و توفیق و اصابت حق به هم پیوسته سعادت كامل نصیب گردیده است .

امام موسی بن جعفر علیهما السلام در حدیث دگری برای بیان ارزش و اهمیت توفیق و اینكه قدرت عمل بتنهایی نمی تواند منشاء كار خیر شود به مردی چنین فرموده است :

ان رجلا ساءل العالم علیه السلام فقال : یا بن رسول الله : الیس انا مستطیع لما كلفت ؟ فقال (ع) ما الاستطاعه عندك ؟ قال : القوه علی العمل . قال له (ع): قد اعطیت القوه ان اعطیت المعونه . قال له الرجل : فما المعونه ؟ قال : التوفیق . قال : فلم اعطاء التوفیق ؟ قال : لو كنت موفقا كنت عاملا و قدیكون الكافر اقوی منك ولا یعطی التوفیق فلایكون عاملا(538)

مردی از امام (ع) سؤ ال نمود آیا چنین نیست كه من به تكالیفم مستطیعم ؟ امام فرمود: استطاعت در نظر تو چیست ؟ پاسخ داد: نیروی عمل . امام فرمود: قوه عمل به تو عطا شده است اگر یاری و نصرت نیز عطا شده باشد. مرد پرسید: یاری چیست ؟ فرمود: توفیق . مرد پرسید: اعطای توفیق برای چیست ؟ امام فرمود: اگر موفق بودی عامل عمل خیر، خواهی بود، چه گاهی كافر در عمل از تو قوی تر است و چون از توفیق برخوردار نشده ، عامل عمل خیر نیست .

كسی كه از نظر قوای طبیعی واجد شرایط تحصیل علم است و خودش برای درس خواندن علاقه جدی دارد، ولی وسایل و اسباب تحصیل از قبیل معلم و كتاب و كاغذ و قلم در اختیارش نیست ، حق دارد از خداوند طلب توفیق كند تا با عنایت او وسایل تحصیلش توجیه گردد، اما كسی كه با داشتن نیروی طبیعی برای تحصیل علم علاقه به درس خواندن ندارد و در آن راه مجاهده نمی كند، اگر از خداوند درخواست توفیق نماید به فرموده حضرت علی بن موسی الرضا علیهما السلام خود را مسخره كرده است . حضرت می فرمود:

و من ساءل التوفیق و لم یجتهد فقد استهزاء بنفسه (539)

كسی از خداوند طلب توفیق كند، ولی در آن راه مجاهده و كوشش ننماید، خود را مسخره كرده است .

حضرت علی بن الحسین علیهماالسلام ، آن امام معصوم ، آن انسان الهی ، كه علاقه دارد همواره مطیع حضرت حق باشد و در راه درستی و صواب قدم بردارد، در جمله اول دعا كه موضوع بحث امروز است ، با اراده جدی و عزم ثابت از پیشگاه خداوند درخواست توفیق نموده ، عرض می كند:

و وفقنی لطاعه من سددنی

بارالها! به من توفیق ده تا از كسی كه مرا به راه درستی و صواب می خواند اطاعت كنم . فیض توفیق باری تعالی در انجام عمل خیر شامل حال كسانی می شود كه خواهان آن باشد، كسی كه در باطن به انجام عمل خیر بی تفاوت است و نسبت به آن علاقه ندارد توفیق در مقابل خذلان آمده است . خذلان به معنای ترك نصرت است و توفیق به معنای یاری نمودن .

عن علی علیه السلام قال : التوفیق و الخذلان یتجاذبان النفس فایهما غلب كانت فی حیزه (540)

علی (ع) فرموده : توفیق و خذلان در كشاكش جذب نفس آدمی هستند، هر یك از این دو غلبه كرد نفس به آن میل می كند و به سوی آن گرایش می یابد.

غلبه توفیق و شكست خذلان ، یا برعكس ، بر وفق خواسته درونی ماست ، اگر به كار خیر علاقه داشته باشیم و خواهان یاری خدا باشیم توفیق غلبه می كند، و اگر به انجام كار خیر بی علاقه هستیم و نسبت به یاری خداوند بی توجه ، خذلان پیروز می شود. امام صادق علیه السلام نیز به بیان دیگری توفیق و خذلان را در مقابل هم قرار داده و چنین فرموده است :

اذا فعل العبد ما امره الله عزوجل به من الطاعه كان فعله وفقا لامر الله عزوجل و سمی العبد به موفقا، و اذا اراد العبد ان یدخل فی شی ء من معاصی الله عزوجل فحال الله تبارك و تعالی بینه و بین تلك المعصیه فتركها كان تركه لها بتوفیق الله تعالی ذكره و متی خلی بینه و بین تلك المعصیه فلم یحل بینه و بینها حتی یرتكبها فقد خذله ولم ینصره ولم یوفقه (541 )

موقعی كه بنده خدا امر الهی را اطاعت می كند و بر وفق دستور ذات مقدسش انجام وظیفه می نماید، او بنده موفق خوانده می شود. وقتی اراده می كند كه مرتكب معصیتی شود، خداوند بین او و معصیت حایل می گردد و بر اثر آن ، گناه را ترك می گوید، این ترك نمودن به توفیق باری تعالی انجام شده است و هر زمان خداوند بین گناه و گناهكار فاصله نشود و او را به حال خودش واگذارد و مرتكب معصیت گردد، خداوند آن بنده را مخذول نموده و از نصرت و توفیقش برخوردار نساخته است .

وسایل و اسباب توفیق برای انجام عمل خیر متعدد است و بعضی از آن وسایل در اختیار خود ماست و اگر از آنها در موقع خود استفاده نماییم به توفیق خویشتن كمك نموده ایم . اولیای گرامی اسلام برای راهنمایی پیروان خود بعضی از آنها را در خلال روایات خاطرنشان ساخته اند كه قسمتی از آنها در اینجا ذكر می شود:

عن علی علیه السلام قال : من التوفیق حفظ التجربه (542)

علی (ع) فرموده : از جمله امور موثر در توفیق آدمی ضبط تجربه است .

مرد نیكوكاری از جلو منزل شخص محترمی گذر می كند و می داند كه او در زندگی تهیدست است . به فكرش می رسد كه باید به وی كمك كرد. همان موقع در كیف بغل به قدر لازم پول دارد، دو سه قدمی به طرف او می رود. ناگهان با خود می گوید: عجله برای چیست ؟ فردا زودتر می آیم ، او را ملاقات می كنم ، قدری با هم صحبت می كنیم و در ضمن كمك می كنم . به طرف منزل خود می رود. بین راه با جمعی برخورد می كند كه در نقطه ای گرد آمده اند. نزدیك می شود كه بفهمد چه خبر است و چرا مردم جمع شده اند: در حالی كه مرد نیكوكار تمام توجهش به مردم است . و در جستجوی علت تجمع آنان است ، جیب بری از فرصت استفاده می كند و كیف را می زند و او متوجه نمی شود. به منزل می رود، شب را می گذراند. صبح در موقع پوشیدن لباس متوجه می شود كه كیفش نیست ، فكر می كند یادش می آید كه دیروز عصر موقعی كه بین جمیعت بود از جیبش درآورده اند، متاءثر می شود، با خود می گوید: چرا من دیروز به منزل آن شخص محترم نرفتم و كمك ننموده ام ، ولی افسوس و تاثرش بی اثر است . اگر شخص نیكوكار این واقعه تجربه آموز را به ذهن بسپرد و تصمیم بگیرد از این پس به دستور قرآن شریف كه فرموده است :

و استبقوا الخیرات

در كارهای خیر پیشی گیرید، هر جا با خیری مواجه شود فورا اقدام می نماید و به انجام آن موفق می گردد.

و عنه علیه السلام : من التوفیق الوقوف عند الحیره (543)

و نیز فرموده است : از جمله توفیقها این است كه آدمی در مواقع حیرت توقف كند.

گاهی انسان با امری مواجه می شود كه قطعا خوب است و بر وفق حق ، برای تحقق آن اقدام می نماید و گاهی انسان با امری مواجه می شود كه قطعا نادرست و برخلاف حق است ، از آن اعراض می كند، اما اگر با چیزی مواجه شود كه درباره اش متحیر است ، نمی داند خوب است یا بد، باید در آنجا توقف كند و اقدامی ننماید، زیرا توقف در آن مورد از طرفی در آن امر مجهول ، نیروی خود را به هدر نداده است و از طرف دیگر اگر خلاف حق بودنش واضح گردد نادانسته در باطلی واقع نشده است .

رفیق دانا و خیرخواه از جمله عوامل موفقیت آدمی است و این مطلب در خلال روایات با تعبیرهای مختلفی آمده است :

عن علی علیه السلام قال : اشفق الناس علیك اعونهم لك علی صلاح نفسك و انصحهم لك فی دینك (544)

علاقه مندترین مردم نسبت به تو كسی است كه بیش از دگران در اصلاح نفست بكوشد و بیش از هر كس به دین تو خیرخواه باشد.

رفیقی اینچنین زمانی مایه توفیق است كه آدمی به تذكرات خیرخواهانه او گوش فرا دهد و عملا آنها را به كار بندد و اگر از پی زشتی ها برود و نصایح آن دوست ارزشمند را مورد اعتنا و توجه قرار ندهد، به توفیق و سعادت نایل نمی گردد.

عن علیه السلام قال : لم یوفق من استحسن القبیح و اعرض عن قول النصیح (545)

علی (ع) فرموده است : موفق نمی شود كسی كه بدی ها را نیكو بشمرد و از گفته دوست خیرخواه و ناصح خود اعراض نماید.

از آنچه مذكور افتاد معنی توفیق واضح شد و ضمنا روشن گردید كه به كار بستن نصایح خیرخواهانه دوستان دانا و با ایمان كه آدمی را به راه صلاح و صواب می خوانند آنقدر ارزش دارد كه امام سجاد (ع) در جمله اول این قسمت از دعای ((مكارم الاخلاق )) كه موضوع سخنرانی امروز است به پیشگاه خدا عرض می كند:

و وفقنی لطاعه من سد دنی

بارالها به من توفیق ده تا از كسی كه مرا به راه صواب و صراط مستقیم می خواند اطاعت نمایم .

در جمله دوم این قطعه از دعای ((مكارم الاخلاق )) كه موضوع قسمت دوم سخنرانی امروز است ، حضرت سجاد (ع) به پیشگاه خداوند عرض می كند:

و متابعه من ارشدنی

بارالها مرا موفق بدار تا از كسی كه مرا به راه سعادت و رستگاری هدایت می نماید پیروی كنم .

هدایت نمودن به راه خیر و صلاح عملی است بسیار شریف و مقدس و این كار در درجه اول شایسته ذات اقدس الهی است ، چه او از نظر علم صلاح واقعی تمام موجودات را كه خود آفریده است می داند و از جهت راهنمایی چون منزه از بخل و عجز است ، راه صلاح هر موجودی را آنطور كه باید و شاید به وی ارائه می نماید.

هدایت انسان : خداوند در قرآن شریف راجع به هدایت انسان فرموده است :

انا هدیناه السبیل اما شاكرا و اما كفورا(546)

ما راه صلاح و سعادت انسان را به وی ارائه نموده ایم ، او آزاد است در اینكه شكرگزار نعمت هدایت ما باشد و از آن پیروی كند یا كفران كننده نعمت هدایت ما باشد و از آن اعراض نماید.

هدایت تمام عوامل هستی : موقعی كه موسی و هارون برای دعوت فرعون آمدند پرسید: ای موسی ! خدای شما دو نفر كیست ؟

قال : ربنا الذی اعطی كل شی ء خلقه ثم هدی (547)

موسی در پاسخ گفت : خدای ما كسی است كه در مجموع جهان هستی آفریده های خود را به تمام آنچه لازمه خلقتشان بوده مجهز ساخته و سپس همه آنها را به راه صلاح و كمالشان هدایت فرموده است .

پیمبران الهی نیز با راهنمایی پروردگار، هادی مردم اند.

هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق (548)

این خداوند است كه پیمبر خود را به منظور هدایت مردم و ارائه دین حق مبعوث فرموده است .

علی (ع) درباره هدایت رسول اكرم صلی الله علیه و آله فرموده است :

و اقتدوا بهدی نبیكم فانه افضل الهدی و استنوا بسنته فانها اهدی السنن (549)

به هدایت پیمبرتان اقتدا نمایید كه آن برترین هدایت است و پیرو سنت او باشید كه در هدایت از تمام سنن كاملتر است .

ائمه معصومین علیهم السلام نیز هر یك در عصر خود هادی مردم اند و راه صلاح را به آنان ارائه می نمایند.

عن ابیجعفر علیه السلام فی قول الله عزوجل : ((انما انت منذر و لكل قوم هاد)) فقال : رسول الله صلی الله علیه و آله المنذر و لكل زمان مناهاد یهدیهم الی ماجاء به نبی الله صلی الله علیه و آله و سلم (550)

قرآن شریف فرموده است : ای پیمبر! تو هشیاردهنده مردمی و هر قومی را هادی و راهنمایی است .

امام باقر (ع) در تفسیر این آیه فرموده است : رسول گرامی انذاركننده است و در هر زمان از ما اهل بیت راهنمایی است كه مردم را به آنچه رسول اكرم آورده است هدایت می نماید.

عن علی علیه السلام قال : بنا اهتدیتم فی الظلماء(551)

در تیرگی ها و ظلمتها به وسیله ما راه صلاح را شناختید و هدایت شدید.

عقل نیز از عوامل موثر در هدایت مردم به راه صلاح و رستگاری است و در این باره روایات زیادی از اولیای گرامی اسلام رسیده كه در اینجا پاره ای از آنها ذكر می شود. امام موسی بن جعفر علیهماالسلام ضمن حدیث مفصلی كه مخاطب آن هشام بن حكم است ، عقل را حجت باطنی خداوند خوانده و از آن در كنار حجج ظاهری پروردگار نام برده است :

یا هشام ! ان لله علی الناس حجتین : حجه ظاهره و حجه باطنه فاما الظاهره فالرسل و الانبیاء و الائمه ، و اما الباطنه فالعقول (552)

برای خداوند در بین مردم دو حجت است : یكی حجت آشكار و آن دیگر حجت نهان . اما حجت آشكار، پیمبران و انبیا و امامان هستند و اما حجت نهان عقلهای مردم است .

عقل چراغی است فروزان و راهنمایی است روشن بین و می تواند راه صلاح را از فساد و هدایت را از گمراهی تمیز دهد.

عن علی علیه السلام قال : كفاك من عقلك ما اوضح سبل غیك من رشدك (553)

علی (ع) فرموده : كافی است ترا از عقلت ، كه راههای گمراهیت را از راههای هدایتت روشن می كند.

انسان عاقل پیش از آنكه به كاری دست بزند باید از نیروی خرد استفاده كند و با هدایت عقل خیر و شر آن كار را تمیز دهد سپس اقدام كند یا خودداری نماید. نقش عقل در راهنمایی انسانها آنقدر مهم است كه پیشوای گرامی اسلام به پیروان خویش توصیه فرموده كه از عقل خود بخواهید تا در هر مورد، نیك و بد را بگوید و شما را به خیر و صلاح هدایت نماید.

عن النبی صلی الله علیه و آله : استرشدوا العقل ترشدوا ولا تعصوه فتندموا(554)

پیغمبر اكرم فرموده است : از عقل بخواهید تا ارشادتان نماید و از دستورش سرپیچی نكنید كه سرانجام پشیمان خواهید شد.

به موازات استفاده از عقل خود در مواقعی كه لازم است از عقل دگران نیز استفاده كنید و به وسیله شور با عقلا بر نیروی درك خود بیفزاید، و این مطلب نیز در روایات اسلامی آمده است .

عن علی علیه السلام قال : من شاور ذوی العقول استضاء بانوار العقول (555)

علی (ع) فرموده : كسی كه با خردمندان شور كند از نور عقلها خویشتن را روشن نموده است .

پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله با همان عبارتی كه به مردم توصیه نموده است از عقل خود راهنمایی بخواهند در مورد استفاده از عقل افراد عاقل نیز عبارت را به كار برده است .

عن النبی صلی الله علیه و آله : استرشدوا العاقل ترشدوا ولا تعصوه فتندموا(556)

رسول اكرم فرموده : از عاقل راهنمایی بخواهید تا به رشد و هدایت دست یابید و از راهنمایی او تخلف نكنید كه با ندامت مواجه خواهید شد.

این حدیث شریف از پیغمبر گرامی اسلام محتوای جمله دوم این قطعه از دعای ((مكارم الاخلاق )) است كه در سخنرانی امروز مورد بحث قرار گرفت . امام سجاد (ع) در پیشگاه خداوند عرض می كند:

ومتابعه من ارشدنی

بارالها! مرا موفق بدار تا از كسی پیروی كنم كه به خیر و صلاح ارشادم می نماید.

بعضی از مضامین و جملات دعای شریف ((مكارم الاخلاق )) برای كسانی كه به مبدا و معاد ایمان دارند درس دینی است ، خلوص نیت را در شاءن توحید و یكتاپرستی مهم می شمرند، برای تقوا و پاكی ضمیر ارزش الهی قائل اند و می خواهند خویشتن را طبق دستور امام سجاد (ع) بسازند و به تعالی معنوی و سعادت ابدی نایل آیند، اما پاره ای از مضامین این دعا برای تمام مردم از الهی و مادی ، مسلمانان و غیر مسلمانان كه خواهان زندگی خوب و اطمینان بخش اند درس انسانیت و ارشاد است و راهنمای خیر و مصلحت ، همه می توانند از آن دستورها استفاده كنند و مطالبی را كه امام سجاد (ع) فرموده و از پیشگاه الهی برای خود درخواست كرده است آنان نیز به كار بندند و از نتایج آن بهره مند شوند. از جمله مضامینی كه جنبه انسانی و عقلانی دارد و برای تمام مردم جهان مفید و ثمربخش است ، دو جمله این قطعه از دعای ((مكارم الاخلاق )) است كه امروز موضوع سخنرانی قرار گرفت . بی گمان در طول تاریخ برای اشخاص فهمیده و دانا بسیار اتفاق افتاده است كه افراد عاقل در مواقعی به خیر و صلاحشان سخنانی گفته و راهنمایی هایی نموده اند و آنان پس از مطالعه و دقت به صحت آن پی برده و عملا به كار بسته اند و از خطر و زیانی كه در مخالفت با آن ممكن بود دامنگیرشان شود مصون مانده اند، و در اینجا به طور شاهد یك مورد ذكر می شود. در هندوستان شاهی بود قوی و مقتدر، در منطقه وسیع و آبادی حكومت می كرد و مردم زیادی جمعیت كشور او بودند. شاه به جمع مال و اندوختن ثروت علاقه شدید داشت ، اموال زیادی در خزاین خود گرد آورده بود و همواره در ازدیاد آن می كوشید. وزیری داشت كه كاردان و عاقل ، او از عمل شاه ناراضی و متاءثر بود و برای آینده احساس خطر می نمود، روش او را نادرست و خلاف مصلحت می دانست ، مكرر گفته بود كه شاه اموال خود را از خزاین بیرون بیاورد و در راه رفاه مردم و برای رفع نقائض مملكت و به منظور تقویت ارتش به كار گیرد، می گفت : از مال نمی توان مرد ساخت ولی از مرد می توان مال بسیار اندوخت . شاه از گفته های مكرر وزیر رنجیده خاطر شده بود اما به زبان نمی آورد. یكی از روزها كه وزیر برای قانع كردن شاه و تحقق بخشیدن به گفته های خود اصرار بسیار نمود، شاه دستور داد ظرف عسلی آوردند و نزد وزیر به زمین گذاردند. طولی نكشید كه مگس زیادی گرد انگبین جمع شد.

وزیر آن منظره را مشاهده نمود، سپس اجازه مرخصی خواست و گفت : مقصود شاه این بود كه به من بفهماند زر و پول نقد همانند عسل است ، مردم با عرضه آن جمع می شوند همانطور كه مگسان به طرف عسل هجوم می برند.

وزیر از حضور شاه رفت ، منتظر ماند تا شب آمد و تاریكی همه جا را فراگرفت . وزیر به خادمش گفت ظرف عسلی را بردارد و با آن بیاید. وزیر به دربار آمد و پیام داد كار مهمی دارد و اجازه حضور می خواهد. شاه اجازه داد، وزیر وارد شد و به مستخدم خود گفت : ظرف عسل را مقابلش به زمین بگذارد. ظرف عسل را گذاشت ولی چون شب بود و تاریك مگسی نیامد. آنگاه وزیر به شاه گفت : مردم با عرضه زر وقتی جمع می شوند كه بموقع زر را به آنان بدهی ، مانند مگسان كه روز گرد انگبین جمع می شوند، اما چون وقت بگذرد كسی به زر اعتنا نمی كند، همانطور كه مگس در شب به طرف انگبین نمی آید. شاه سخت تحت تاثیر عمل وزیر و گفته وی قرار گرفت ، او را تحسین نمود و تمجیدش كرد و بعلاوه به وی جایزه داد. سپس درهای خزاین را گشود، اموال را بیرون آورد، صرف عمران و آبادی كشور، آسایش و رفاه مردم ، و تقویت ارتش و تاءمین هر چه بهتر زندگی ارتشیان نمود، و در نتیجه شاه از عزت و محبوبیت زیادی برخوردار گردید.

این پیروزی و موفقیت از آن جهت نصیب شد كه شاه به ارشاد و هدایت وزیر عاقل خود گوش فرا داد، لجاجت نكرد، و عملا آن را به كار بست . اگر از راهنمایی وزیر سرباز می زد و اموال را همچنان در خزاین نگاهداری می نمود طولی نمی كشید كه بر اثر اقتصاد ناموزون مملكت دچار ویرانی و مردم گرفتار مضیقه مالی می شدند و قهرا این رویداد عوارض ندامت باری را پدید می آورد و این عمل خود از مصادیق حدیث شریف رسول اكرم است كه مذكور افتاد:

استرشد والعاقل ترشدوا و لا تعصوه فتندموا

از عاقل ، راهنمایی و ارشاد بخواهید تا هدایت شوید و از دستورش سرپیچی ننماید كه پشیمان خواهید شد.

بموقع است این نكته تذكر داده شود كه پیروی از ارشاد و هدایت افراد عاقل و خیرخواه امری است بس مهم و برای دست یافتن به این هدف مقدس باید از دعای حضرت علی ابن الحسین علیهماالسلام درس بگیریم و از پروردگار بزرگ بخواهیم كه ما را به پیروی از خیرخواهان عاقل موفق و موید بدارد. امام سجاد (ع) در جمله دوم این قطعه از دعا به پیشگاه خداوند عرض می كند:

و متابعه من ارشدنی

بارالها! موفقم بدار كه از كسی كه مرا به راه خیر و صلاح ارشاد می نماید پیروی كنم .

توفیق باری تعالی اگر شامل حال شود آدمی به آسانی از ارشاد و هدایت خیرخواهان عاقل پیروی می كند و به سعادت نایل می گردد. ولی مهم این است كه از توفیق الهی كسانی منتفع می شوند كه دارای تقوای فكری و آزادی خرد باشند، آنانكه عقل خود را اسیر لجاج و عناد، تعصب و تقلید، هوی پرستی و خودخواهی ، و دیگر عوامل اسارت نموده اند، لایق توفیق الهی نیستند و نمی توانند از ارشاد عاقل و خیرخواه آنطور كه باید استفاده نمایند. قرآن شریف كتاب هدایت انسانها است :

ان هذا القرآن یهدی للتی هی اقوم (557)

این كتاب آسمانی ، مردم را به استوارترین راه سعادت هدایت می نماید.

ولی از هدایت قرآن كسانی بهره مند می شوند كه عقلشان متقی و منزه از اوصاف جاهلانه باشد. در ابتدای قرآن شریف خاطرنشان گردیده :

هدی للمتقین (558)

این كتاب راهنمای افراد باتقواست .

ذیل این آیه ، متقین معرفی شده اند:

الذین یتقون الموبقات و یتقون تسلیط السفه علی انفسهم (559)

متقین كسانی هستند كه از گناه و نافرمانی باری تعالی كه فرار از عبودیت و دورافتادن از رحمت اوست پرهیز می نمایند و همچنین پرهیز می كنند از اینكه نادانی و سفاهت بر عقلشان چیره شود و از درك حقایق بازمانند.

بنابراین كسانی كه بنده هوای نفس و تمنیات حیوانی خود هستند، كسانی كه در پرستش بت و دیگر معبودهای ساختگی عقل را واپس می زنند و از پدران نادان خویش تقلید می نمایند و خلاصه ، آنانكه از تقوای خرد و آزادی فكر بی بهره اند و عقل خود را در محیط ظلمانی و تعصب و لجاج زندانی نموده اند، شایسته توفیق الهی نیستند و نمی توانند از ارشاد افراد عاقل و خیرخواه برخوردار گردند. از این رو قسمتی از سرمایه عمرشان در اعمال جاهلانه و خلاف مصلحت مصروف می گردد و بعلاوه از پی هر عملی ناروا كه مرتكب می شوند گرفتار افسوس و ندامت آن هستند. این قبیل افراد نادان در ادوار بعثت پیغمبران گذشته بسیار بوده اند و گفته های عاقلانه فرستادگان خدا را با سخنان سفیهانه و هذیان مانند پاسخ می گفتند و ارشادشان را به باد مسخره می گرفتند. تعالیم حكیمانه شعیب پیغمبر و پاسخهای مردم آن عصر كه در قرآن شریف (سوره هود، از آیه 84 به بعد) آمده ، نمونه آن گفتگوهاست و شنوندگان محترم برای آگاهی از آن تعالیم و پاسخها می توانند به كتب تفسیر مراجعه فرمایند.